حکایت من

عشق ونفرت...

حکایت من ، حکایت کسی بود که که عاشق دریا بود اما قایق نداشت !

دلباخته سفر بود ، اما همسفر نداشت ! حکایت کسی بود که زجر کشید

، اما ضجه نزد ! زخم داشت ، اما ننالید ! گریه کرداما اشک نریخت !

حکایت من حکایت کسی بود که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد . . .
 



نظرات شما عزیزان:

shahram
ساعت17:30---31 مرداد 1392
شما لینکی خانم

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در پنج شنبه 31 مرداد 1392برچسب:,ساعت16:54توسط zahra | |