عشق ونفرت...

میخواهم بگویم ......

فقر همه جا سر میكشد .......

فقر ، گرسنگی نیست .....

فقر ، عریانی هم نیست ......

فقر ، گاهی زیر شمش های طلا خود را پنهان میكند .........

فقر ، چیزی را " نداشتن " است ، ولی ، آن چیز پول نیست ..... ، طلا و غذا نیست .......

فقر ، ذهن ها را مبتلا میكند .....

فقر ، بشكه های نفت را در عربستان ، تا ته سر میكشد .....

فقر ، همان گرد و خاكی است كه بر كتابهای فروش نرفتهء یك كتابفروشی می*نشیند ...

فقر، تیغه های برنده ماشین بازیافت است ،* كه روزنامه های برگشتی را خرد میكند ..

فقر ، كتیبهء سه هزار ساله ای است كه روی آن یادگاری نوشته اند ..

فقر ، پوست موزی است كه از پنجره یك اتومبیل به خیابان انداخته میشود .... 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





+نوشته شده در یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:,ساعت21:17توسط zahra | |