پسر دختر زیبایی رو دید،شیفتش شد
چند ساعتی با هم تو خیابون قدم میزدن که یهو
یه بنز گرون قیمت جلوی پاشون ترمز زد،
دختره به پسر گفت:
خوش گذشت ولی همیشه نمیتونم پیاده راه برم،
نمیتونم باهات باشم،بای
نشست توی ماشین
راننده بهش گفت:
خانوم...
ببخشید من راننده این آقا هستم
لطفا پیاده شید...
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
عشق ونفرت...
و آدرس
eshghnefrat.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.